دلنوشته ی امروز1

مردم راحت از جلوی من رد می شدن بعضی ها شاد بودن بعضی ها نگران بعضی ها غمگین بعضی ها جدی و بعضی ها مثل من بی روح ومرده ازتوی ماشین به پسرکی که پدرش رو درآغوش گرفته بود و پدرش هم داشت سرش رو می بوسید حسرت خوردم ولی به اشکام اجازه ندادم بریزم رو گونه هام دیگه طاقت نداشتم همه چی رو تو خودم نگه داره تنها کاری که این روزا بلدم سکوته واین که از پنجره ی اتاقم به هوای آفتابی ذل بزنم اشکام تو سکوت و تنهایی بی وقفه رو گونه هام میریزن و من فقط با آرامشی تموم نشدنی به آسمون قشنگ ذل می زنم.



نظرات شما عزیزان:

aida
ساعت12:24---12 خرداد 1394
ghashange
پاسخ:ممنون


تبادل لینک و افزایش بازدید رایگان
ساعت16:23---10 خرداد 1394
تبادل لینک و افزایش بازدید رایگان
سایت ما دارای پیج رنک 4 گوگل و آمار بازدید بسیار بالا می باشد که تبادل لینک با آن برای افزایش بازدید سایت شما نیز بسیار موثر خواهد بود.
در صورت تمایل برای تبادل لینک به صفحه تبادل لینک به آدرس زیر مراجعه کنید.
http://links.turister.biz
تبادل لینک و افزایش بازدید رایگان
سایت ما دارای پیج رنک 4 گوگل و آمار بازدید بسیار بالا می باشد که تبادل لینک با آن برای افزایش بازدید سایت شما نیز بسیار موثر خواهد بود.
در صورت تمایل برای تبادل لینک به صفحه تبادل لینک به آدرس زیر مراجعه کنید.
http://links.turister.biz


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 10 خرداد 1389برچسب:, | 15:49 | نویسنده : sara |
.: Weblog Themes By BlackSkin :.